♬♪♭♪ خـَ ـط خـَ ـــطـےِ یـ ﮧ כخـ ـتَـــــره |
امروز تو بیمارستان نشسته بودم،یه پسر بچه اومد کنارم گفت:خانوم شما میدونید چجوری گوش رو شستشو میدند؟
گفتم:خاله جوون کاری نداره که...گوشتو میبرند،بعد یک ساعت میزارنش تو وایتکس...بعدش با نخ و سوزن دوباره میدوزندش
همین که بغض کرد و اشک تو چشاش حدقه زد و آماده ی گریه کردن شد...
سریع خودم رو از صحنه ی جنایت دور کردم که خدایی نکرده پدر بچه سر نرسه :|
حالا نه اینکه فکر کنید روانی ام....نــه!!
من فقط مریضم :|
بخاطر همین رفته بودم بیمارستان :)
نظرات شما عزیزان: