گلابیا

♬♪♭♪ خـَ ـط خـَ ـــطـےِ یـ ﮧ כخـ ـتَـــــره
اولویتـ اولـ "غرورمــﮧ" چـوטּ تمـومـِ "وجـوכمــﮧ"

یه روز یه کامیون گلابی داشته توی جاده می رفته که یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یکی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده،

بر می‌گرده به کامیون نگاه می‌کنه و میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی!

کامیون دورتر می شه،

صداشون ضعیف‌تر می شه. گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی!

باز کامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه!

گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی، اما چه فایده که گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده!

گلابی یه نفر رو پیدا می‌کنه که موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی که گلابی‌ها گوشی رو می گیرن،

گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها!

گلابی ها می گن: گلابی، گلابی

 اون شور و اشتیاقت تو حلقم ، واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه؟!؟!؟!؟!؟

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاريخ 22 / 4 / 1392ساعت نويسنده .._✓✔ سحــــر جـــونــے ツ |